Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-06@18:01:21 GMT

خدای مارمولک، ایدئولوژیک نبود

تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۹۹۵۶۲

خدای مارمولک، ایدئولوژیک نبود

هم میهن نوشت: گفت‌وگو با کمال تبریزی در روزنامه هم‌میهن با واکنش‌های متفاوت و بازتاب‌های فراوانی در رسانه‌ها و شبکه‌های‌اجتماعی همراه شد که شاید بیشترین دلیل آن، اظهارنظر او درباره فیلم «مارمولک» بود. اینکه دیگر نمی‌توان «مارمولک» ساخت. به اعتقاد او فیلمی مثل «مارمولک»، برای جامعه امروز دیگر تاثیرگذاری قبل را ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تبریزی در توضیح دلایل و چرایی این موضوع گفته بود: «نسل امروز نگاه دیگری به قشر روحانی دارد که با فضای فیلم «مارمولک» و طنز آن مماس نیست و چه‌بسا نتواند او را جذب کند یا بخنداند. امروز اگر نتوانیم روح زمانه و زبان نسل جدید را درک کنیم، نمی‌توانیم فیلم پرمخاطب بسازیم».

می‌خواهم به این سخن کمال تبریزی این نکته را اضافه کنم که یکی از دلایلی که موجب‌شده امروز فیلمی مثل «مارمولک» نتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند یا آن‌ها را بخنداند یا به خردورزی دعوت کند، همان دلایلی است که موجب توقیف این فیلم شد. همان دلایلی که موجب فشار آوردن بر وزارت ارشاد وقت شد تا پس از سه‌هفته اکران فیلم و استقبال بالای مخاطب از آن، فیلم را از پرده پایین بکشند. فیلمی که ازمنظر دینی از فرهنگ تساهل، تسامح، مدارا و تحمل‌پذیری می‌گفت و اینکه دین در انحصار یک قرائت و گفتمان خاص نیست و «به‌اندازه آدم‌ها، راه برای رسیدن به خدا وجود دارد».

اما همین دیالوگ را که بر دیالکتیک و گفت‌وگوی بین انسان‌ها و ارزش «مدارا» تاکید می‌کند به‌مثابه تبلیغ و ترویج پلورالیسم دینی فرض گرفته و تفسیر کردند و حتی آن را به اندیشه‌های عبدالکریم سروش و کتاب «صراط‌های مستقیم» او ربط دادند و گفتند، «مارمولک» مروج گفتمان دکترسروش و پارادایم پلورالیسم دینی اوست. همین نگاه‌های تنگ‌نظرانه، قهرآمیز و تندروی‌ها نه‌تنها فیلم را از امکان اکران خود محروم کرد که اساساً همین نگرش در سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی موجب شد تا نسل جدید نه‌تنها مسافر قطار دین نشود که در هر ایستگاه تاریخی از این قطار پیاده شود.

اگر این برخوردهای حذفی درباره فیلم «مارمولک» صورت نمی‌گرفت و آثار دیگری با همین بینش و نگرش در سینمای ایران ساخته می‌شد، جوانان بیشتری جذب دین می‌شدند. متأسفانه همان تفکر و منطقی که فیلم «مارمولک» را از نمایش حذف کرد، تجربه دینداری را برای نسل جدید به امری دافعه‌برانگیز تبدیل کرد. با سختگیری‌ها و فشارهای بی‌مورد در دین‌دارکردن جامعه، معلوم است که نسل‌جوان دیگر نمی‌تواند پیام فیلم «مارمولک» را باور کند.

به‌قول پرویز پرستویی در نقش رضا مارمولک: «– آقاجان بهشت که زورکی نمی‌شه! آنقدر فشار می‌دین که از اون‌ور جهنم می‌زنه بیرون». می‌توان فیلم «مارمولک» را به‌عنوان یک فیلم سینمایی از حیث زیبایی‌شناسی و فرم روایی و تکنیکال نقد کرد یا نپسندید اما ایده و اندیشه‌ای که در زیر متن آن وجود داشت، معقول و پسندیده بود.

فیلم نه‌تنها ضدارزش‌های دینی نبود که برعکس، مروج آن هم بود و بر تکثر در اندیشه و مدارا در رفتار تاکید می‌کرد و مصداقی از این‌بیت حافظ بود که: «آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا». فیلم «مارمولک» دیگر نمی‌تواند برای نسل‌جدید جذاب و تاثیرگذار باشد، چون منطق تاثیرگذاری آن در ذهن جوانان به‌دلیل همان منطقی که خود فیلم را توقیف کرد، دیگر قابل‌پذیرش نیست. منطقی که دین و دین‌ورزی را در روایت و قرائتی که خود می‌پسندد تقلیل داده و به معیاری یگانه تبدیل کرده و هرکس را که در این تعریف نمی‌گنجد از دایره دین و دینداری خارج کرده یا به او برچسب کافر و مرتد می‌زنند. اما مدعای فیلم «مارمولک» این بود که ابتدا باید آدم‌ها را اهلی کرد و اهلی‌کردن یعنی ایجاد علاقه کردن.

نسل جدید زمانی می‌تواند متاثر از فیلم‌هایی مثل «مارمولک» در این زمانه شود که در او نسبت به دین و خدا، ایجاد علاقه کرد. خدایی که در خط‌کشی‌های سیاسی و فکری، محصور نمی‌شود.

خدای «مارمولک» در روایت ایدئولوژیک محصور نبود، خدای همه بود. همان خدای بخشنده و مهربان. همان خدایی که رضا مارمولک در سخنرانی پایان فیلم معرفی‌اش می‌کند. آنجا که بالای منبر رفته و به زندانیان می‌گوید: «اما خدا که فقط متعلق به آدم‌های خوب نیست، خدا، خدای آدم‌های خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی‌گذارد. فی‌الواقع خداوند، اند لطافت، اند بخشش، اند بیخیال‌شدن، اند چشم‌پوشی و‌اند رفاقت است. رفیق خوب و بامرام همه‌چیزش را پای رفاقت می‌گذارد. اگر آدم‌ها مرام داشته باشند هیچ‌وقت دزدی نمی‌کنند ولی متأسفانه بعضاً آدم‌ها تک‌خوری می‌کنند و این بدِ روزگار است. بایستی ما یک فکری به حال اهلی‌شدن آدم‌ها بکنیم؛ اهلی‌کردن یعنی ایجاد علاقه‌کردن و این تنها راه رسیدن به خداست و خیلی هم مهم است.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: فیلم مارمولک کمال تبریزی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل نسل جدید آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۹۹۵۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رویکرد ایدئولوژیک دولت رییسی، ریشه ادامه چالش‌های اقتصادی

آیا دولت رییسی از توان و ظرفیت لازم برای مهار چالش‌های جدی و پر شمار کشور برخوردار است ؟ آیا اولویت گذاری های دولت در سالجاری، منجر به کاهش مشکلات خواهد شد؟ این سوالات و مشابه آنها از دغدغه‌های اصلی کارشناسان و حتی افکار عمومی است.پیش از ورود به این بحث بیان چند نکتۀ مقدماتی ضروری است:

بعد از شکست توافق برجام که رقابت های سیاسی داخلی هم از عوامل تأثیرگذار آن بود و تشدید تحریم ها در ابتدای سال ۹۷، بخش قابل توجهی از درآمدهای بودجه از طریق عدم امکان فروش نفت از بین رفت. علاوه بر تحریم فروش نفت، در تجارت کالاهای غیرنفتی و نیز ارتباطات مالی و بانکی با جهان خارج نیز محدودیت های بیسابقه ای تحمیل شد. قابل انتظار بود که این میزان محدودیت برای اقتصادی که به شدت به تجارت خارجی اش وابسته است، مشکلات معیشتی و رفاهی جدی برای تودۀ مردم ایجاد می شد. دولت وقت (روحانی) برای جبران درآمدهای نفتی ناچار به تأمین کسری بودجه از طریق استقراض (فروش اوراق قرضه و از بانک مرکزی) گرفته تا فروش اموال و شرکت های دولتی متوسل شد. با اتمام منابع موجود برای جبران کسری بودجۀ ناشی از حذف درآمدهای نفتی، قابل انتظار بود که شرایط اقتصادی کشور دشوارتر گردد. با استقرار دولت رئیسی در سال ۱۴۰۰، انتظار آن بود که دولت شرایط سخت اقتصادی اجتماعی و سیاسی کشور را درک نموده و کابینه ای توانمند، با تجربه و با تخصص های لازم معرفی نماید، به خصوص آنکه پیش از استقرار، با وعده های حیرت انگیز، توقع زیادی در بین طرفداران خود ایجاد نموده بود. نیاز به مرور وعده های نشدنی اعلام شده نیست اما ادعای حل مشکلات معیشتی مردم بدون رفع تحریم ها، کاملاً قابل تردید بود. اما با معرفی کابینه ای ضعیف، کم تجربه و کم تخصص، مشخص شد که انتظار حل مشکلات اقتصادی حتی با رفع تحریم ها نیز انتظار نابه جائی است. لازم به تأکید است که مجلس فعلی که همسو با دولت جدید بود نیز به دلیل تأیید اعضاء ضعیف کابینه، در ایجاد مشکلات اقتصادی امروز شریک است و ژست های منتقدانۀ گاه و بیگاه مجلسیان، مسئله را تغییر نمی دهد. ضعف و ناتوانی کابینه وقتی بیشتر نمایان شد که دولت و مجلس در کمتر از دو سال ناچار شدند بیش از ده وزیر و مسئول ارشد اقتصادی را تغییر دهند. در طول سه سال گذشته، دولت با تصوراتی نه چندان واقع‌ بینانه تلاش کرده وعده های خود را عملیاتی کند. از جملۀ اقدامات دولت در این راستا عبارتند از: تمرکز بر تجارت با کشورهای همسایه، توسل به توافقنامه های منطقه ای، افزایش بیسابقۀ روابط تجاری با کشورهای چین و روسیه، تمرکز شدید بر کاهش نقدینگی (به زعم خود) به عنوان مهمترین عامل تورم. با این وصف، کمترین نشانه از موفقیت این روش ها در حل مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد. بعد از گذشت نزدیک سه سال و ناکامی در روش های به کارگرفته برای جبران درآمدهای نفتی، وقتی کفگیر منابع درآمدی دولت به تهِ دیگ رسید (فروش اوراق قرضه، فروش شرکت های دولتی، فروش اموال مازاد، و احتمالاً برداشت از صندوق توسعۀ ملی)، برخلاف وعدۀ داده شده دولت متوجه سفرۀ مردم شد. اولین اقدام در تنگ تر کردن سفرۀ مردم، حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی بود (که متأسفانه با توصیه و اصرار تعدادی اقتصادخواندۀ بی اعتنا یا غافل به ناکارآمدی این روش). این در حالی بود که من و برخی متخصصین اقتصاد، هشدارهای مکرر در مورد تبعات سخت این اقدام برای مردم را داده بودیم. با این وصف، این اقدام با نام تکراری جراحی اقتصادی (که به رغم شکست دو جراحی به اصطلاح اقتصادی پیشین) انجام شد که حاصل آن افزایش طوفانی قیمت ارز و نرخ تورم بود.

نکتۀ دیگری که در تحلیل های اقتصادی باید در نظر گرفت آنست که بر خلاف تصور رایج، وضعیت اقتصاد کشور تنها به سیاست های چند مسئول اقتصادی (وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، و رئیس سازمان برنامه و بودجه) محدود نمی شود، بلکه سیاست ها و اقدامات اغلب وزرا در تحولات اقتصادی تأثیرگذار است. بدون تردید همۀ وزرای تولیدی (صنعت معدن و تجارت، کار و رفاه، نفت) و نیز وزرای راه و شهرسازی، ارتباطات، و از همه مهمتر امور خارجه (به دلیل وابستگی شدید اقتصاد کشور به فروش نفت و تأمین نیازهای بخش مصرف و تولید از خارج، و بنابراین به مطلوب بودن روابط سیاسی و تجاری و اقتصادی کشور) بستگی تام دارد.

نکتۀ سوم آنکه، علاوه بر کابینه و تیم اجرائی ضعیف، نوع اولویت‌بندی دولت نیز بر ناکامی حل مشکلات اقتصادی کشور تأثیرگذار بوده و هست. مرور بینش و نگرش اصولگرایان نشان می دهد که مهمترین دغدغه و اولویت این گروه، موضوعات ایدئولوژیک، فقهی و سیاسی است و رشد و رفاه اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی مردم اولویت پائینی در این نگرش دارد. این مهم نه از نوشته ها و خطابه ها و شعارها، که از تخصیص منابع و ردیف های بودجه قابل تشخیص است. بنابراین، در چنین ساختاری از رتبه بندی اولویت ها آن هم در شرایط تشدید تحریم ها، حل مشکلات معیشتی و رفاهی انتظاری نابه‌جا خواهد بود.

با این توضیحات مقدماتی، اکنون می توان به تحلیل سیاست های اقتصادی دولت در دو سال گذشته و در سال جاری پرداخت. در حوزۀ اقتصادی دولت پیش و پس از استقرار، کاهش تورم از طریق کاهش سرعت رشد نقدینگی را اولویت اصلی خود اعلام نمود. هرچند این اولویت نیز بنابه توصیه و اصرار بسیاری از اقتصادخوانده ها صورت پذیرفته اما برای متخصصینی که با ساختارهای ضدتولید و ضدتوسعۀ موجود آشنا هستند مشخص بود و هست که علت ریشه ای افزایش و تداوم نرخ تورم، فراتر از افزایش نقدینگی است و بنابراین بدون رفع این ریشه ها (که عمدتاً غیراقتصادی و ناشی از همان اولویت های ایدئولوژیک است) امکان کاهش قابل توجه نقدینگی و بنابراین تورم وجود نخواهد داشت. تجربۀ ناکامی دولت پس از سه سال تلاش و تمرکز جدی بر کاهش نقدینگی و تورم شاهد این مدعاست. بنابراین، بدون رفع ریشه های اصلی نقدینگی و تورم، امکان کاهش قابل ملاحظۀ این دو شاخص وجود ندارد مگر آنکه تحریم ها رفع و دوباره درآمدهای نفتی به کمک دولت آید تا کسری بودجه ها تأمین و موقتاً بخشی از مشکلات حل گردد (یا به عبارت بهتر، به نسل های بعدی منتقل شوند). با این وصف، فشار بر کاهش نقدینگی به منظور کاهش تورم اگر با اصلاحات عمیق ساختاری در بخش های غیراقتصادی (نظام ارزشی، نظام انتخاب و انتصاب مدیران و کارگزاران حاکمیت، نظام بودجه ریزی و حذف انبوه ردیف های هزینه ای بی فایده و ضدتوسعه در بخش های فرهنگی و سیاسی و ...) همراه نباشد، هرچند ممکن است اندکی به کاهش تورم منجر شود اما این کاهش به قیمت افزایش رکود و بیکاری خواهد بود که آن سوی سکۀ تورم و مشکلات اقتصادی و معیشتی برای مردم خواهد بود.

حاصل آنکه، در اولویت نبودن رشد و رفاه اقتصادی، تداوم تحریم ها، تداوم ساختارهای ناکارآمد اجرائی و مدیریتی، ، و ... منجر به ناکامی های متعدد در سیاست های داخلی و خارجی شده است که خود موجب تداوم فقر و نابرابری و بیکاری و مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه های مالی از کشور شده است. جالب آنکه اخیراً مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی به افزایش تعداد فقرا اشاره کرده است که موجب اختلاف و جدل شدید بین مجلس و دولت در رسانه ها شده است. البته باید تأکید نمود که مجلس به دلایل پیش گفته (در همسوئی و همراهی و تأیید هیئت دولت و تعیین اغلب مدیران و مسئولات اجرائی کشور در استان ها و شهرستان ها از طریق فشار نمایندگان) خود در وضعیت و شرایط موجود همراه و شریک دولت است و اینگونه ژست ها رافع مسئولیت مجلسی ها نمی شود.

به هر حال، و با توجه به نکات گفته شده، دولت در طول سه سال گذشته در تحقق وعده های خود ناکام بوده و به دلایل زیر، بعید است در سال جاری نیز تغییری جدی در شرایط اقتصادی و رفاهی جامعه حاصل شود:

دولت همچنان اصرار دارد که بدون رفع ریشه های تورم زای بودجه ای، نقدینگی را کاهش دهد. کاهش نقدینگی بدون رفع موانع تولید، تنها منجر به فشار به تولیدکنندگان به خصوص بنگاه های کوچک و متوسط می شود که خود می تواند به رکود و بیکاری منجر شود. دولت به جای کاهش انبوه هزینه های زائد و بلااستفادۀ بودجه، به افزایش درآمدهای خود با توسل به سفرۀ مردم و از طریق افزایش بیسابقۀ مالیات ها در سال جاری مبادرت نموده است آن هم بدون آنکه نشان دهد افزایش این میزان مالیات منجر به بهبود کمی یا کیفی کدام بخش از خدمات دولتی و حاکمیتی منجر می شود. به علاوه، با وجود چنین تیم ناکارآمدی، بعید است برنامه های اقتصادی دولت به نتایج مثبتی منجر گردد. با شروع به کار مجلس جدید که براساس شواهد، که در اولویت دادن به موضوعات سیاسی و ایدئولوژیک بر حل مشکلات و معیشتی و رفاهی مردم، تندرو تر از پیشینیان خود است، اگر این مشکلات بیشتر نشوند کمتر نیز نخواهند شد؛ و در نهایت، به دلیل وابستگی شدید شاخص های اقتصادی کشور به روابط سیاسی و اقتصادی خارجی به خصوص با کشورهای پیشرفته، و با توجه به احتمال بازگشت مجدد ترامپ (به عنوان بانی خروج از توافق برجام) به قدرت در انتخابات آبان ماه سالجاری و تداوم شدید تحریم ها، احتمال بهبود در سال جاری به حداقل ممکن می رسد مگر آنکه دولت متوجه شود که برخلاف ادعاهای پیشین خود، تحریم ها بسیار تأثیرگذار بوده اند و تلاش کند تا از طریق مذاکرات جدید با دولت امریکا، زمینه را برای رفع یا کاهش تحریم ها فراهم کند.

اقتصاددان

۲۱۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903010

دیگر خبرها

  • رویکرد ایدئولوژیک دولت رییسی، ریشه ادامه چالش‌های اقتصادی